در قسمت قبل به معرفی اجمالی شیخ رضا پرداختیم و افراد و گروههایی را که با او در جدال بودند به سه دسته تقسیم کردیم:
1- اهل تصوف
2- امام جمعه دزفول(حامی اصلی صوفیان)
3-انتخابات خبرگان و شخص آیت الله موسوی جزائری.
در این قسمت مفصلاً به توضیح این موارد می پردازیم .
«صوفیان جاهلانی هستند که لباس معرفت و عرفان بر تن کرده اند گرچه در دلشان ذره ای معرفت و ایمان نیست .» شیخ رضا ابوالقاسمی
در آرشیو این وبلاگ شما می توانید با مراجعه به قسمتها(( تصوف عصیانی تمدن 1و2و3)) با افکار و عقاید صوفیان آشنا شوید .
اما صوفیان در چند دهه اخیر در شهرهای مختلفی چون قم ، کرمانشاه و دزفول فعالیت داشته اند. در قم بدلیل موقعیت مذهبی این شهراین فرقه با شکست روبرو شدند و مردم قم خانقاه پایگاه گردهمایی صوفیان را ازبین بردند . در کرمانشاه هم این فرقه نتوانست فعالیت چندانی داشته باشد. اما در دزفول... .
خانقاه دزفول سالها قبل توسط تعداد انگشت شمار از بسیجیان این شهرستان ویران شد ، اما در چندسال اخیر صوفیان با تجدید قوا و نفوذ در سازمانهای دولتی شهرستان دست به باز سازی خانقاه زده اند.
در این میان عمده موافق صوفیان امام جمعه دزفول آقای تقوی بود . «حتی به گفته شاهدان او عضو هیئت امنای خانقاه است .»
اما یکی از مخالفان سر سخت این جریان شیخ رضا ابوالقاسمی بود . شیخ رضا در سخنرانی های مختلف ودر مکان ها و زمانهای مختلف مخالفت خود را از جریان صوفی گری نشان می داد حتی او به اهواز سفر کرده و از علمای بزرگ خوزستان تقاضا کرده بود که به دزفول آمده و جلوی این جریان را بگیرند ، تمام آنهابجز آیت الله اراکی و آیت الله شفیعی در خواست او را رد کردند .
نقطه اوج تقابل شیخ با صوفیان سخنرانی نیمه شعبان 1385 وی بود که بشدت این فرقه ضاله را مورد نقد قرار داد . ودرواقع پس از این سخنرانی بود که صوفیان خطر شیخ را بیش از پیش احساس می کردند و پس از این جریان بارها با تهدیدازاوخواستند حرفهای خود را پس بگیردکه آخرین تهدید آنها پس از سخنرانی شیخ در مسجد توتونچی صورت گرفت وتنها 6 ساعت پس ازاین سخنرانی بود که شیخ در منزل مسکونیش به طور کاملا مشکوکی دار فانی را وداع گفت!!!!
غم عشقت بیابون پرپرم کرد هوای یار بی بال و پرم کرد
به ما گفتی صبوری کن ،صبوری صبوری طرب خاکی بر سرم کرد
این شعرهم از طرف شما :
با همه لحن خوش آوائیم دربدر کوچه تنهائیم
ای دو سه تا کوچه زمادورتر نغمه تو از همه پر شورتر
کاش که این فاصله را کم کنی محنت این قافله را کم کنی
کاش که همسایه ما می شدی مایه آسایش ما می شدی