آشیخ رضا مدتی یادت نکردم نمی دونم چرا امشب اینقدر دلم بی تابیتو میکنه انگار این دل می خواد از قفس سینه بیرون بیاد وفریاد بزنه.... اما نمی تونه که ای کاش می تونست..... .
قربون حاج آقای غربم برم که از وقتی که رفتی دوباره غربت غروب جمعه رو احساس می کنیم که نه تنها جمعه شبها برمون غریبه بلکه تمام هفته رنگ غربت رو به خودش گرفته!! وای گفتم جمعه شبها یاد آخرین سخنرانی جمعه شبهای آ شیخ رضا افتادم که می گفت: (غم عشقت بیابون پر پرم کرد... هوای وصل بی بال و پرم کرد....)
حاج آقا تو که بودی چقدر خوب بود، تو رو داشتیم و با هم انتظار فرج رو می کشیدیم اما تو این دو سال که تو رفتی دیگه انتظار فرج کشیدن هم برایمان سخت شده..... .
آ شیخ رضای عزیزم تو این دوسال بنده خدا آشیخ عظیم زحمات زیادی کشیده تا جای خالیت رو احساس نکنیم اما باید بگم هر گلی بوی خودش رو داره و حضور سبز حاج عظیم دلیلی بر پایان دلتنگی ما نشده و ما همچنان در فراغت می سوزیم و می سازیم.
امام زمان! از آن روزی که شیخ رفته روزهای هفته را گم کرده ام!! تا زمانی که شیخ بود می گفتم کدامین جمعه را باید به انتظار ظهورت بنشینم، اما از زمانی که شیخ دعوت الهی را لبیک گفته با خود می گویم که کدامین روز از ایام هفته را باید به انتظار فرجت به انتظار بنشینم........ .
التماس دعا.